در بخش دوم خطابه غدیر پیامبر صلی الله علیه وآله می فرمایند:
1. وَأُقِرُّلَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیَّةِ تا خط چهارم که می فرماید لاِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی فی حَقِّ عَلِی ... حضرت بعد از اقرار به عبودیت خودشان و ربوبیت خداوند می فرمایند که ”من ادا می کنم آنچه را که- خدا - به من وحی کرده و می ترسم از اینکه اگر انجام ندهم عذاب هایی بر من نازل شود که کسی قدرت دفع آن بلاها را از من نداشته باشد اگر چه اندیشه و حیله و مکر او بزرگ و دوستی او با من زیاد باشد” .ابتدای اعلام امر ولایت در خطبه غدیر با یک سری جملات سخت و تحذیری انجام شده ، تحذیری حتی برای خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چون می فرمایند: وَأُؤَدّی ما أَوْحی بِهِ إِلَی حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ... ، از اولش تحذیری و سخت صحبت می کنند ، پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند که من باید این وظیفه را انجام دهم چون اگر انجام ندهم ممکن است بلایی بر من وارد شود که کسی یارای مخالفت با آن بلا را نداشته باشد اگر چه حیله و مکر او بزرگ و دوستی او با من زلال باشد بعد می فرمایند: لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ , یعنی مولا و فرمانده و خدا فقط اوست و غیر او نیست . یعنی این که هیچ کس نمی تواند در مقابل هو که مستثنی از تمام خدایان است و او خدای واقعی است تاب دفاع بیاورد .
2. بعد حضرت اعلام می کنند که خدا به من گفته: " أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی _فی حَقِّ عَلِی_فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ” اگر آنچه را که خدا در حق علی بر من نازل کرده نرسانم رسالت خدا را تبلیغ نکرده ام ! یعنی تمام رسالت من زیر سوال می رود. پس حضرت از همان ابتدا بطور قاطع ، تحذیری و سخت این مسئله را اعلام می کنند . از نظر روانی هم جالب توجه است، که اول اعلام می کنند که ایشان بنده خدا هستند و خدا هم رب ایشان است .
3. بعد از این سختی می فرمایند که ”وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ مِنَ النّاسِ وَ هُوَاللَّهُ الْکافِی الْکَریمُ”خدا هم ضامن شده که من را از شر مردم و از آزار آنان حفظ کند،البته خداوند کافی، کریم، بزرگوار و بخشنده است.
4. و بعد حضرت آیه تبلیغ ,که آیه 67 سوره مائده است ،را تلاوت می کنند. در ضمن آیه، تفسیر آیه را هم می فرمایند و جالب است که آیه را با بسم الله الرحمن الرحیم شروع می کنند .از بین آیاتی که در خطابه غدیر ذکر شده اند فقط سه تای آنها با بسم الله آغاز شده اند که این آیه اولین آنان است و یکی هم در سوره حمد که در بخش هفتم است و دیگری سوره عصر ، این نکته دارد و نکته اش هم اهمیتِ شروع و گفتارِ این آیه است .حضرت تفسیر این آیه را در دو کلمه می فرمایند؛ یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک آن ما انزل الیک من ربک چیست ؟ فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ در باره علی است. یعنی خلافت و جانشینیِ علی بن ابیطالب و وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ.
مبحث امامت را در بخش دوم بعد از اقرار به عبودیت و ربوبیت خدا با یک جمله تحذیری که ”من از خدا می ترسم و خدا من را برحذر داشته” شروع می کنند و اولین مرتبه، آیه ابلاغ را، که اعلان آن ماموریت پیامبر صلی الله علیه وآله بوده می خوانند و آن را به امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام و خلافت ایشان تفسیر می کنند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در تفسیر این آیه راجع به امیرالمؤمنین علیه السلام دو کار را انجام می دهند:
یکی این که آیه را عملا تفسیر می کنند و دیگر این که از نظر تئوری می خواهند بفرمایند که تفسیر و تأویل آیات قرآن با من است. یعنی هم بطور تئوری می فرمایند حق تفسیر آیات با ماست هم به صورت عملی در آن جا که می فرمایند ” یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ ” آیه را تفسیر می کنند ومی فرمایند که تفسیر با من است.
بعد از اینکه تحذیری و خیلی دقیق و محکم بیان می کنند که من حتما باید این امر را انجام بدهم می فرمایند: البته خدا مرا تضمین کرده و فرموده که” وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ ”خدا تو را از شر مردم نگاه می دارد- و تو نترس -.
5. و می فرمایند” مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ تَعالی إِلَی” من آنچه را که خداوند متعال به من امر کرده انجام داده ام و در آن کاستی ندارم و کوتاهی نکرده ام . چرا حضرت به مردم می فرمایند کوتاهی نکرده ام ؟ می خواهند به مردم تاکید کنند که اگر شما وظیفه تبلیغ دارید باید وظیفه تان را انجام دهید و کوتاهی نکنید ! من که رهبر و پیغمبر شما هستم و کوتاهی نکرده ام از عذاب خدا می ترسم تا چه رسد به شما که باید بیشتر از عذاب خدا بترسید.
6. در این جا حضرت در توضیح این آیه (یا ایها الرسول .. ) میفرمایند که جبرئیل سه بار بر من حبوط کرده و مرا از طرف خدای ”السَّلامُ” و ” هُوالسَّلامُ” به انجام این ماموریت و اعلان امر کرده است . بکار بردن نام ”السَّلامُ” برای خدا در اینجا بخاطر این است که هر کدام از اسمهای خداوند متعال یک خاصیت و اثر متفاوتی دارد. نام ”السَّلامُ” نامی است که انسان و موجودات مخاطب را در سلم و آرامش و رفاه قرار می دهد پس” هُوالسَّلامُ” خدا سلام است ، یعنی سلامِ مطلق خداست . این که ما هم در آداب دینی داریم که وقتی انسانها به هم می رسند، سلام می کنند در واقع اسم سلم و آرامش خدا را می برند . سلام علیک یا سلام علیکم یعنی سلم و آرامش و رفاه از جانب من بر شما باد ،یعنی خطری از جانب من شما را تهدید نمی کند و معنی سلام دادنی که در اجتماع معمول هست هم همین است . السلام علیک یا ابا عبدالله یعنی ای ابا عبدالله شما از جانب من در رفاه و آسایش هستید واز جانب من ضرری به شما نمی رسد، یک معنای سلام این است و یک معنای دیگر این است که از طرف خدا سلم و آسایش و آرامش و رفاه بر شما باشد .اینجا حضرت هم اسمِ سلام خدا را می برند و هم می فرمایند و هُوالسَّلامُ ، سلام مطلق و سلم مطلق از خداست . ما انسانها از جانب خداوند در سلم ، آسایش و آرامش هستیم و اگر گاهی ضرری به ما می رسد در نتیجه اعمال خودمان است!
7. جبرئیل از طرف خداوندِ سلام بر من نازل شده و گفته که اینجا بایستم وبه همه ی سفید ها و سیاه ها اعلام کنم : یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ . اعلامی در مورد خلافت علی (ع).
8. اجزاء خلافت امیرالمومنین علیه السلام این صفاتی است که حضرت درجملات بعدی فرموده اند: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی عَلی أُمَّتی وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، ، علی بن ابیطالب برادر من است. چرا پیامبراکرم(ص) به امیرالمومنین به عنوان برادر نام میبرند؟ برای اینکه برادر به معنای مساوات ،هم سطحی ، هم فکری ،هم ارثی و همکاری است . وقتی کسی را برادر خطاب می کنیم معنایش این است که ما یک پدر و یک مادر داریم . منبع ما یکی است ، منشأ ما یکی است. گویا که قد و قواره و اندازه ما هم یکی است . وقتی کسی صیغه برادری می بندد-که این امر از قدیم در بشر فرهنگ بوده – یا مؤاخات می کند که به معنای برادری دو طرفه است می خواهد بگوید که من نسبت به تو در هر سنی که هستم و تو نسبت به من در هر سنی که هستی با هم برابر رفتار می کنیم و مواسات می کنیم هم من نسبت به شما و هم شما نسبت به من. در چند جای خطبه غدیر واژه اخ ، اخی ، اخو آمده که در اینجا هم اولین اعلام با صفت اخوت آمده است، چرا ؟ برای اینکه طبیعی ترین نسبت بین دو نفر که مساوات و مواسات داشته باشند اخوت و برادری است لذا در اینجا پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله هم اولین واژه ای که بکار می برند اخوت است : أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی و این امری طبیعی است. برای این که وقتی می گویید کسی برادر من است، بقیه آثار بر آن مترتب می شود و دیگر جای هیچ سؤالی نیست! خیلی از سؤالات با ”برادرم است” جواب داده می شود! چرا به او اینقدر ثروت دادی ؟ ”برادرم است”. چرا اینطور با او رفتار کردی ؟ ”برادرم است” چرا اینجوری با شما زندگی می کند؟ ”برادرم است” . چرا او نسبت به تو اینقدر نزدیک است؟ ایشان برادر من است . وقتی به کسی برادر بگویی خیلی از سؤالات حل می شود حتی در جوامع امروزی در فرهنگ های مختلف ،برادری مجازی و صیغه برادری یعنی تعهد برادری ، این مسئله بسیاری از سؤالها را جواب می دهد و آثار برادری را بر افراد مترتب می کند،لذا پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله در اینجااز ” اخی”، ”برادرم”، به عنوان اولین صفت برای امیرالمؤمنین علیه السلام استفاده کرده اند، گویی که پدر و مادر ما یکی است و تمام حقوق ما مساوی است چون دو برادر به یک اندازه از پدر و مادر ارث می برند و در جنبه های حقوقی و مالی تفاوتی با هم ندارند حتی اگر سن یک برادر یک سال باشد و دیگری 50 سال یا 40 سال داشته باشد این دو حقوق و ارثشان برابر است . ممکن است که کارکرد آنها متفاوت باشد ولی ارثی که از پدر و مادر می برند برابر است، لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند که من باید اعلام کنم این علی بن ابیطالب برادر من است و وصی من است . وصی هم بعد از برادر نزدیک ترین نسبت طبیعی را به شخص دارد، برای اینکه وصی کسی است که بعد از مردن یک شخص حقوق و کارهای آن شخص بر عهده ی اوست .
نظر بدهید |